جانی : هیچی چون بقیه هم فرار می کنند!
معلم : نه! چهار تا پرنده می مونه ولی از طرز تفکرت خوشم اومد.
جانی کوچولو : منم یه سوال دارم . سه تا زن توی یک مغازه دارند بستنی می خورند. اولی بستی را لیس می زنه دومی گاز می زنه و سومی می مکه کدومشون ازدواج کرده اند؟
معلم : اونی که بستنی را می مکه!
جانی کوچولو : نه! اونی که حلقه ی ازدواج دستشه . اما از طرز تفکرت خوشم اومد...